کد مطلب:234811 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:164

نماز عید فطر
در نخستین روز ماه شوال و پس از یك ماه عبادت و روزه داری، به شكرانه ی این توفیق، نماز عید فطر خوانده می شود.

نماز عید فطر با معنویت خاصی كه دارد، دل ها را متوجه خدا می كند و حالت توبه و استغفار را در دل ها ایجاد می نماید.

امام رضا علیه السلام می فرماید:

«انما جعل یوم الفطر العید، لیكون للمسلمین مجتمعا، یجتمعون فیه و یبرزون لله - عزوجل - فیمجدونه علی ما من علیهم، فیكون یوم عید و یوم اجتماع و یوم زكاة و یوم رغبة و یوم تضرع؛ [1] .

خداوند، روز فطر را بدین سبب، عید قرار داد تا مسلمانان مجمعی داشته باشند كه آن روز، جمع شوند و در برابر خداوند، به خاطر منت ها و نعمت هایش، به تمجید و تعظیم بپردازند. پس آن روز، روز عید و تجمع و زكات و رغبت و نیایش است».



[ صفحه 227]



شهید ثانی قدس سره می فرماید:

» در مورد نماز عیدین، در قلبت این معنا را حاضر كن كه امروز، روز تقسیم جوایز و پخش رحمت و بخشش هدیه به كسانی است كه قربانی یا روزه ی آنها، قبول شده و وظایفشان را به درستی به جای آورده اند».

پس در نماز عید خشوع بسیار كن و در حال نماز و پیش از آن و بعد از آن، به سوی خدا تضرع كن كه اعمالت را بپذیرد و تقصیراتت را ببخشد و بترس از این كه اعمالت رد شود و خجلت داشته باش از این كه از در خداوند، طرد شوی و رسوا گردی.

این روز، عید كسانی نیست كه لباس نو بپوشند؛ بلكه فقط برای كسانی عید است كه از وعید عذاب، در امان باشند و از حسابرسی دقیق و تهدید، سالم بمانند و با اعمال صالح خود، شایسته ی برتری و افزایش احسان خدا شوند. [2] .



ابذلوا ارواحكم یا عاشقین

ان تكونوا فی هوانا صادقین



داند این را هر كه زین ره آگه است

كاین وجود همنشین، سد ره است



(شیخ بهایی)

یكی از باشكوه ترین نمازهای عید در طول تاریخ، مربوط به







[ صفحه 228]



امام رضا علیه السلام است كه به علت شكوه عظمت و معنویت این نماز، اهریمنان مانع خواندن آن شدند و جلوی آن را گرفتند. آمده است:

«مأمون، خلیفه ی عباسی - كه امام رضا علیه السلام را مجبور به قبول ولایت عهدی نموده بود - روز عید فطر، از امام درخواست كرد تا نماز عید را بخواند. امام علیه السلام ابتدا نپذیرفت؛ اما مأمون اصرار داشت كه نماز فطر را حتما باید خود امام علیه السلام بخواند.

سرانجام حضرت رضا علیه السلام به شرط آن كه نماز را به سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام بخواند، قبول كرد. مأمون - كه به علت فكر قاصر، شرط امام را در نیافت - آن را پذیرفت و گفت: هر طوری كه می خواهید عمل كنید.

مأمون سفارش كرد كه فرماندهان و مردم، در كنار منزل امام حاضر شوند و در معیت ایشان به مصلا بروند. مردم از اول صبح، كنار خانه ی آن حضرت گرد آمدند؛ به طوری كه راه ها از كثرت جمعیت بسته شد و زنان و مردان، پشت بام ها را پر كردند.

یاسر می گوید: «آفتاب كه برآمد، امام برخاست و غسل كرد. عمامه ی سفیدی بر سر گذاشت و لباسش را بالا زد و فرمود: همه ی همراهانش نیز مانند امام عمل كنند. آن حضرت بدون پای افزار و پیاده از منزل خارج شد. ما نیز پشت سر امام حركت كردیم. امام علیه السلام



[ صفحه 229]



ابتدا سر را بلند كرد و چهار مرتبه گفت: «الله اكبر» احساس كردیم كه آسمان و زمین با آن حضرت، هم صدا شده اند.

هیبت و هیمنه ی امام، گویا رعبی در دل فرماندهان مسلح افكنده بود كه مات و حیرت زده، مجذوب حركت امام شده بودند.

حضرت رضا علیه السلام باز لب به تكبیر گشود و ما نیز هم صدا با امام، تكبیر گفتیم. صدای تكبیر همراه با ضجه و فریاد مردم درهم آمیخت و شهر را به لرزه درآورد. امام در تكبیر خود می فرمود: «الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر، علی ما رزقنا من بهیمة الانعام و الحمدلله علی ما ابلانا».

فرماندهان از مركب ها پیاده شده، چكمه ها و كفش ها را به دور انداختند؛ زیرا كه دیدند امام با پای پیاده حركت می كند.

آن حضرت چند قدم برمی داشت و در هر قدم می ایستاد و سه بار تكبیر می گفت. یاسر گوید: گمان می كردیم كه آسمان و زمین و كوه ها به امام علیه السلام جواب می دهند. مرو یكپارچه، ضجه و فریاد و ناله شده بود. مأمون از این اجتماع عظیم و پر از معنویت، مطلع گردید. فضل بن سهل ذوالریاستین به او گفت: اگر حضرت رضا علیه السلام، با این وضع به مصلا برسد، مردم به او فریفته می شوند. صلاح آن است كه از او بخواهید برگردد. مأمون نیز كسی را فرستاد



[ صفحه 230]



از امام علیه السلام خواست كه برگردد. آن حضرت كفش هایش را خواست و آنها را پوشید. آن گاه سوار شد و برگشت». [3] .



[ صفحه 232]




[1] وسائل الشيعه، ج 5، ص 141؛ من لا يحضره الفقيه، ج 51، ص 522.

[2] الاخلاق، ص 95.

[3] اصول كافي، ج 1، ص 489؛ عيون اخبار الرضا، ج 2، باب 39؛ ارشاد مفيد، ج 2، باب 21.